چیستا حسینیچیستا حسینی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

مادرانه

اولین دردسر مامان

1393/6/31 12:05
نویسنده : الهام
106 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه بود

و چهارمین روز تولدت

چهار روز از اون روز و شب سخت تولدت گذشته بود,هنوز به گریه نکردن بدو تولدت فکر میکردم

با خودم فکر میکردم شاید دنیا قراره جای قشنگی برای تو باشه که گریه نکردی

خونه ننه اینا بودیم من و تو و بابا

بقیه رفته بودن بیرون

همینطور غرق فکر بودم و همزمان پوشکتم عوض میکردم

یه هو حس کردم یه چیزی خورد به دستمو افتاد گوشه رختخوابت

چشام گرد شدن داشتم از ترس و استرس قالب تهی میکردم

چشام چیزی رو که میدید پردازش نمیکرد,هر چه دانسته هامو مرور میکردم با عقلم جور در نمی اومد

مگه میشه به این زودی نافت بیفته,با خودم گفتم دیدی ناف بچه مو کندم,چرا تو این شرایط باید تنها باشم

سریع زنگ زدم به سوگند و با بغض گفتم :سوگند! ناف چیستا رو کندم.سوگند گفت مگه میشه حتما خودش افتاده

یه نگاه کردم دیدم راست میگه ها… نه گریه میکردی نه اثری از درد و ناراحتی تو چهره ته

وای خیالم راحت شد نازدار مامان… قربونت برم

بوس

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد